انگار مد شده بین هر دو جمله ای که رد و بدل می شود دوتا بد و بیراه هم به آخوند جماعت بگویند. کم و کاستی های زندگی شان را فقط از چشم آخوندها ببینند و حتی اگر شده بچه اش سر کوچه دعوا کند و لباسش پاره شود آخوند جماعت فحش بخورد که لباس چینی بود و بی کیفیت تقصیر حکومت آخوندهاست اصلا برای همین حکومت آخوندهاست که مردم اعصاب ندارند به جان هم افتاده اند.و ….
در آخر برسد به اینکه همین موجودات نانش را آجر کرده اند.
راحت بد و بیراه میگوید به همان آخوندی که در اوج تقدس بود و کسی چپ نگاهش میکرد لب میگزیدند که دیوانه است .
کاری ندارم که چند درصد دولت دست آخوندهاست و واقعا چقدر در اتفاقات اخیر مقصرند فقط میخواهم بگویم چه فرقی میکند جناب مسئول که آخوند باشی یا نباشی تو در تفکراتت ملزم به آخوند بودنی .
یعنی تو عمامه سرت نیست ولی در اعتقادات با همان عمامه به سر یکی هستی ؛همان خدارا میپرستی.
اصلا تو وقتی حتی ادعای اسلام میکنی باید جوری رفتار کنی که ادعای تو اقتضا میکند.
وقتی مردم این را از تو ندیدند به مقابله با کل دولت می ایستند و این مقابله منتهی میشود به مقابله با سیدعظیم الشانی که اهتمام تو به حرف هایش در شنیدن (آن هم شاید) خلاصه میشود.
درست مثل قرآن خواستیم احترام قداستش را گذاشته باشیم بلد نبودیم در گوشه ی طاقچه ی خانه فراموشش کردیم و این شد وضع مسلمانان. قرآن مهجور ماند ولی ما ضرر کردیم.
{البته کلام خدا با کلام آقا در یک مرتبه نیست ولی در مثل مناقشه نیست}
خلاصه ی حرفم اینکه کسانی مردم را به مقابله با اسلام می شورانندکه معاویه وار دم از اسلام میزنند اما خلاف اسلام عمل میکنند.
وقتی حرف و عملمان یکی نشد و انتظار مردم از مسلمانی ما مرتفع نشد ، به اعتراض می ایستند
و چه زیادند آنان که از این مقابله سود میبرند و قطعا آب به آسیاب این غائله خواهند ریخت.
خطاب به جناب مسئول