روزها بی تو که میگذرند ،
روزگاری بدون تو شکل میگیرد …
روزگاری که روزهایش شب است و شب هایش ظلمات .
روزگاری که به سبز بودن سرو هم نباید اعتماد کرد و مجنون…
بید دیوانه ای بیش نیست !
راستش زندگی دور از تو
بهار را برایمان بی معنی کرده و
زمزمه ی درونمان پاییز است و برگ ریزان.
روزگار بدون تو شکل میگیرد …
و دلتنگی های روز جمعه باز مثل همیشه بوی پیراهن تو میدهد.
ما به همین عطر قریب پیراهن تو فقط دلخوشیم ای یوسف زهرا…