مدتیه تو این مجازآباد بر آزادی خواهی کوروش کبیر تاکید میکنن اونم به خاطر اینکه بعد از فتح بابل مردم رو در انتخاب نوع عقیده آزاد گذاشت… یعنی هرکی هرچی دوست داره بپرسته به کسی ربطی نداره.
یعنی آزادی رو اینجوری معنی کرد: هرکس هرکاری دلش میخواد انجام بده.
خب طبیعتا از نظر غرب کوروش کبیر یک آزادی خواه تمام عیاره اما قرآن اینو نمیگه… چون ابراهیم خلیل در قرآن نسبت به قاعده ی هر کی هرچی دوست داه بپرسته واکنش نشون داد و تبر برداشت و بت ها رو شکست.
چرا؟؟؟
چون می گفت درگیر شدن انسان با چیزهایی که مبنای عقلی نداره عقیده نیست یک زنجیره که انسانیت انسان رو به بند می کشه. تو داستان حضرت ابراهیم مردم ذهنشون زنجیر شده بود به عادتی که از پدارنشون براشون مونده بود عادت عبادت بت ها.
آزادی در این معنا اینه که تمام زنجیر ها (مثل تعصب های بی جا مثل عادت ها مثل خرافات و…) از ذهن انسان برداشته بشه تا بتونه هر چیز رو با منطق و استدلال بپذیره یا رد کنه.
درواقع آزادی یعنی انسان رها باشد از هرچیزی که او را به بند می کشد و انسانیتش را از بین می برد. (که آزادی اندیشه یکی از مصادیق انسانیته.) خودتون قضاوت کنید کدوم دیدگاه درسته.
پ.نوشت1: به هیچ وجه قصدم رد یا تایید کوروش نیست فقط دو دیدگاه درمورد آزادی رو همون طور که شهید مطهری توضیح دادن باهم مقایسه کردم
پ. نوشت2: چیزی که نوشتم خلاصه ای ست از ص۱۰۳و ۱۰۴ کتاب پیرامون انقلاب اسلامی شهید مطهری.